دل نوشته های دور
تو بکوش زبان و جسمت برسند به ذکر و مستی / تو بــدان بــدان زمان تو بخـدا خـدا پرستي
واسه عاشقي چه ديره تو ديگه از اينجا رفتي كاش از اول مي دونستم داري دنيا رو ميگردي *** ريشه ي من توي خاكه پاي رفتني ندارم تو برو من با خيالت روز و شب رو سر ميارم *** اگه يك روزي دوباره گذرت اين ورا افتاد امدي به شهر اين دل نبري منو تو از ياد *** من به اميد نگاهت بي قرار بي قرارم شده ام خيره به ساعت لحظه ها رو مي شمارم بهـــــاران آمد و یــــارم خـــــرامـــان رسیدن هـر دو بـا لب های خنـــدان یکی سبز می کند آن دیگری مست خـــــداونــدا تــو را شکـــر فـــــراوان
| Design By : Night Skin |


