دل نوشته های دور
تو بکوش زبان و جسمت برسند به ذکر و مستی / تو بــدان بــدان زمان تو بخـدا خـدا پرستي
چه روزهای خـــوبی بود مـا دو تا برای هم شعر میگفتیم و میخوندیم ما با صدای هم خنـده از لبهـای ما لحظه ای دور نمی شد هیچکسی مثال ما با یارش جـور نمی شد شوق ديـــدار ما اصلا خط پـــايانی نداشت جای پای صحبتامون خبراز عاشقی داشت اما حیف که زودگذشت روزهای قشنگمون فاصله آمــد بـــــرد شور و شوق قلـبمـــون تو میگی که بد شـدم شایدم تو بد شـدی راه دل شکستن بد جــــــوری بـلـد شـدی دیگه اون روزهــا گذشت روزای قشنگ مـا دلامون سنگی شـدن هــر دومـون آدم نما گم شدن خنـده هامون عین مرغ بی پنــاه دیگه حتـی نمیخوایم بکنیــم به هــم نـگاه بيا رحم كن نذار اين دل بميره دل بيچاره بــــا غـم خـو بگيره بيا رحم كن دلـــم طاقت نداره دلـم اميد به بـرگشت تـو داره به دل گفتم بـــــــــرو دنبـــــال كـارت بــــرو دنبال كــــــار و حــــــــال زارت مجـــال عاشقي بــر تــــــــو تمــومه سرودن بـــا دل عــــــــاشق حـرومه گـــذشته وقت عشق و شورمستي گـــذشته از تــه دل بت پــــــرستي مي خــوام هرگز ديگه من دل نبندم دلـم ميخواد ديگه هـــــرگز نه خنـدم بـــــــــذار آخـــــر كه من آروم بگيرم بـــــــه دور از چشم معشوقم بميرم يــــــار من دلــــدار من عشق من غمخوار من در همه دوران سـختي مهـر توست هميار من نـور شدم جور شدم احمد و منصور شدم يـاد شدم يــار شدم عاشق دلــدار شدم
| Design By : Night Skin |


